نوشته شده توسط : ستایش

اس ام اس های عرفانی - عکسهای جدید - اس ام اس های عارفانه - دنیای اس ام اس - جملات جدید

گنجشک به خدا گفت: لانه ی کوچکی داشتم آرامگاه خستگیم، سرپناه بی کسیم بود، طوفان تو آن را از من گرفت، کجای دنیای تو را گرفته بودم؟؟؟ خدا گفت  ماری در راه لانه ات بود، تو خواب بودی باد را گفتم لانه ات را واژگون کند آنگاه تو از کمین مار پرگشودی!

 

چه بسیار بلاها که از تو به واسطه ی محبتم دور کردم و تو ندانسته به دشمنیم برخاستی

داستان های کوتاه و جالب

یکی از دوستانم به نام پل یک دستگاه اتومبیل سواری به عنوان عیدی از برادرش دریافت کرده بود. شب عید هنگامی که پل از اداره اش بیرون آمد متوجه پسر بچه شیطانی شد که دور و بر ماشین نو و براقش قدم می زد و آن را تحسین می کرد. پل نزدیک ماشین که رسید پسر پرسید: ” این ماشین مال شماست ، آقا؟”
پل سرش را به علامت تائید تکان داد و گفت: برادرم به عنوان عیدی به من داده است”. پسر متعجب شد و گفت: “منظورتان این است که برادرتان این ماشین را همین جوری، بدون این که دیناری بابت آن پرداخت کنید، به شما داده است؟ آخ جون، ای کاش…”
البته پل کاملاً واقف بود که پسر چه آرزویی می خواهد بکند. او می خواست آرزو کند. که ای کاش او هم یک همچو برادری داشت. اما آنچه که پسر گفت سرتا پای وجود پل را به لرزه درآورد:

” ای کاش من هم یک همچون برادری بودم.”
پل مات و مبهوت به پسر نگاه کرد و سپس با یک انگیزه آنی گفت: “دوست داری با هم تو ماشین یه گشتی بزنیم؟”
“اوه بله، دوست دارم.”
تازه راه افتاده بودند که پسر به طرف پل بر گشت و با چشمانی که از خوشحالی برق می زد، گفت: “آقا، می شه خواهش کنم که بری به طرف خونه ما؟”
پل لبخند زد. او خوب فهمید که پسر چه می خواهد بگوید. او می خواست به همسایگانش نشان دهد که توی چه ماشین بزرگ و شیکی به خانه برگشته است. اما پل باز در اشتباه بود.. پسر گفت: ” بی زحمت اونجایی که دو تا پله داره، نگهدارید.”
پسر از پله ها بالا دوید. چیزی نگذشت که پل صدای برگشتن او را شنید، اما او دیگر تند و تیـز بر نمی گشت. او برادر کوچک فلج و زمین گیر خود را بر پشت حمل کرده بود. سپس او را روی پله پائینی نشاند و به طرف ماشین اشاره کرد :
” اوناهاش، جیمی، می بینی؟ درست همون طوریه که طبقه بالا برات تعریف کردم. برادرش عیدی بهش داده و او دیناری بابت آن پرداخت نکرده. یه روزی من هم یه همچون ماشینی به تو هدیه خواهم داد … اونوقت می تونی برای خودت بگردی و چیزهای قشنگ ویترین مغازه های شب عید رو، همان طوری که همیشه برات شرح می دم، ببینی.”
پل در حالی که اشکهای گوشه چشمش را پاک می کرد از ماشین پیاده شد و پسربچه را در صندلی جلوئی ماشین نشاند. برادر بزرگتر، با چشمانی براق و درخشان، کنار او نشست و سه تائی رهسپار گردشی فراموش ناشدنی شدند



:: بازدید از این مطلب : 1096
|
امتیاز مطلب : 155
|
تعداد امتیازدهندگان : 40
|
مجموع امتیاز : 40
تاریخ انتشار : 26 آبان 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ستایش

تکه کلام های عاشقانه و عارفانه مخصوص کارت پستال و اس ام اس

یه قطره اشک گوشه چشمات نشسته بود، بهت گفتم: این دیگه چیه؟

روت برگردوندی و گفتی هیچی.

گفتم: خودم دیدم که گریه کردی.

گفتی: نه، این اشک نیست.

گفتم: اگه اشک نیست پس چیه؟

گفتی: این عشقه.

گفتم: عشق چیه؟

خیلی مهربون شده بودی؛ نگاه کردی تو چشمام! بهم گفتی: عشق یعنی خاطره

گفتم: خاطره چیه؟

گفتی: یعنی خاطره اولین بار که دیدمت؛ یادت هست؟

گفتم: عشق حقیقی که یه لحظه نیست، خاطره اولین دیدار یک لحظه بودو تموم شد

گفتی: دیدی اشتباه کردی! عشق یعنی تکرار خاطره اولین دیدار؛ که تا آخر عمر توی ذهن می مونه و مدام تکرار میشه

حالا به چشمانت نگاه میکنم، آهستهُ آرام یک قطره اشک گوشه ی چشمانم نقش میبنده.

 

در حضور خارها هم میشود یک یاس بود، در هیاهوی مترسکها پر از احساس بود

میشود حتی برای دیدن پروانه ها، شیشه های مات یک متروکه را الماس بود

دست در دست پرنده، بال در بال، نسیم ساقه های هرز این بیشه را داس بود

کاش میشد حرفی از "کاش میشد" هم نبود، هر چه بود احساس بودو عشق بودو یاس

 

در مشرق عشق دشت خورشید تویی،

در باغ نگاه یاس امید تویی

در بین هزار پونه آنکس که مرا

چون روح نسیم زود فهمید تویی

 



:: بازدید از این مطلب : 10480
|
امتیاز مطلب : 141
|
تعداد امتیازدهندگان : 37
|
مجموع امتیاز : 37
تاریخ انتشار : 26 آبان 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ستایش

عشق اگر با تو بيايد به پرستاری من
شب هجران نکند قصد دل آزاری من
روزگاری که جنون رونق بازارم بود
تو نبودی که بيايی به خريداری من








غربت ديرينه ام را با تو قسمت می كنم
تا ابد با درد و رنج خويش خلوت می كنم
رفتی و با رفتنت كاخ دلم ويرانه شد
من در اين ويرانه ها احساس غربت مي كنم
چشمهايم خيس از باران اشك و انتظار
من به اين دوری خدايا كی عادت مي كنم ؟
مي روم قلب تو را پيدا كنم
برق چشمان تو را معنا كنم
می روم شايد كه در دشتی بزرگ
معنی عشق تو را پيدا كنم
مي روم تا با نگاه گرم تو
اين دل ديوانه را شيدا كنم
می روم عاشق شوم همچون نسيم
غنچه های عشق را تا وا كنم

 



:: بازدید از این مطلب : 1326
|
امتیاز مطلب : 141
|
تعداد امتیازدهندگان : 33
|
مجموع امتیاز : 33
تاریخ انتشار : 14 آبان 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ستایش

اس ام اس برای کسی که دلتو شکسته
sms هی فلانی
زندگی شاید همین باشد
یک فریب ساده و کوچک
آن هم از دست عزیزی که زندگی را
جز برای او وجز با او نمی خواهی !




sms من یه فنجون چای داغ و به تو ترجیح میدم چون اون فقط زبونم میسوزونه و تو دلمو



sms وفای شمع را نازم كه بعد از سوختن 

به صد خاكستری در دامن پروانه میریزد

نه چون انسان كه بعد از رفتن  همدم  

گل عشقش درون دامن بیگانه میریزد




sms به اولین شخصی که گفتم دوست دارم تو بودی ولی انقدر دل شکستن برات راحت که دل ما رو هم شکستی مشکلی نداره انقدر دل ما شکسته که دیگه ضد ضربه شده




sms زهی نوش لب لعلت حیات جاودان من

به دندان می گزی لب را چه می خواهی ز جان من


sms شاهزده کوچلو چی می خوای

روی زمین جای تو نیست

اینجا امیدی به سحر برای فردای تو نیست

آفتاب غروبی نداریم

روزهای خوبی نداریم

واسه سفر به ناکجا یه اسب چوبی نداریم

شاهزده کوچلو اون بالا

به غم و آب و نون نبود

خونه بدوشی شب و روز بهانه جنون نبود

یه وقت مثه ماها نشی

خسته ،کلافه ،نیمه جون

تو حسرت یه تیکه ابر

دیدن یه رنگین کمون

اینجا دیگه نشونه ای از گل سرخ و لاله نیست

کنار ماه دودیمون نشونه هاله نیست

شاهزده کوچلو اون بالا

به غم و آب و نون نبود

خونه بدوشی شب و روز بهانه جنون نبود

تو شبا جای ستاره سکه شماری می کنیم

با گل های پلاستیکی عصرو بهاری می کنیم

کی گفته اینجا بمونی؟

پاشو برو به آسمون

همون جا پیش گل سرخ

تو خونه خودت بمون

شاهزده کوچلو چی می خوای

روی زمین جای تو نیست

اینجا امیدی به سحر برای فردای تو نیست

آفتاب غروبی نداریم

روزهای خوبی نداریم

واسه سفر به ناکجا یه اسب چوبی نداریم

شاهزده کوچلو اون بالا

به غم و آب و نون نبود

خونه بدوشی شب و روز بهانه جنون نبود

 


sms سكوتم را به باران هدیه كردم

تمام زندگی را گریه كردم

نبودی در فراق شانه هایت

به هر خاكی رسیدم گریه كردم


sms خوشحالی که دلمو شکستی؟؟؟

بدان ای نازنین آنچه شکستی تصویر زیبای خودت بود که در دلم ساخته بودی




sms ما نمی تونیم به دلمون یاد بدیم که نشکنه ولی می تونیم بهش یاد بدیم که اگه شکست لبه تیزش دست اونی که  شکسته تش رو  نبره




sms درسته که یه روزی فراموش می کنی و یه روز دیگه فراموش می شی ولی اینو بدون

فراموش شدگان هرگز فراموش کنندگان را فراموش نمی کنند



:: بازدید از این مطلب : 1298
|
امتیاز مطلب : 136
|
تعداد امتیازدهندگان : 32
|
مجموع امتیاز : 32
تاریخ انتشار : 24 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ستایش


I love my HEART when u love it        I love my NAME when u say it    I love my EYES when u look into them

I love my LIFE when u are in it

چشامو وقتی تو بهشون نگاه میکنی دوست دارم،


اسممو وقتی دوست دارم که تو صداش میکنی،


قلبمو وقتی دوست دارم که تو دوسش داشته باشی،


زندگیم رو وقتی دوست دارم که تو توش هستی . . .



:: بازدید از این مطلب : 1574
|
امتیاز مطلب : 116
|
تعداد امتیازدهندگان : 31
|
مجموع امتیاز : 31
تاریخ انتشار : 7 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ستایش

--- دستهايت تكيه گاهم بود و نيست ---

--- عشق تو پشت و پناهم بود و نيست ---

--- حيف! آن وقتي كه عاشق شد دلم ---

--- چيز سبزي در نگاهم بود و نيست ---

--- عشق اين سرمايه بازار دل ---

--- آب اين روي سياهم بود و نيست ---

--- ياد آن ايام مشتاقي بخير ---

عاشقي تنها گناهم بود و نيست



:: بازدید از این مطلب : 919
|
امتیاز مطلب : 114
|
تعداد امتیازدهندگان : 31
|
مجموع امتیاز : 31
تاریخ انتشار : 4 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ستایش

خدا ما رو برای هم نمی خواست

فقط می خواست همو فهمیده باشیم

بدونیم نیمه ی ما مال ما نیست

فقط خواست نیمه مونو دیده باشیم

تمام لحظه های این تب سرد

خدا از حسرت ما با خبر بود

خودش ما رو برای هم نمی خواست

خودت دیدی دعامون بی اثر بود

چه سخته مال هم باشیم و بی هم

می بینم میری و می بینی میرم

تو وقتی هستی اما دوری از من

نه می شه زنده باشم نه بمیرم

نمی گم دلخور از تقدیرم اما

تو می دونی چقد دلگیره این عشق

فقط چون دیر باید می رسیدیم

                                                                                                  

داره تو دست ما میمیره این عشق.....

 



:: بازدید از این مطلب : 1314
|
امتیاز مطلب : 118
|
تعداد امتیازدهندگان : 32
|
مجموع امتیاز : 32
تاریخ انتشار : 4 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ستایش

خیلی سخته كه بدونی دل عشقت جای دیگست
خیلی سخته كه بخونی از چشاش دلواپس كسی دیگست
خیلی سخته كه شبا به یاد حرفاش نخوابی
صبح بلندشی وببینی كه یه نامه مونده باقی
نامه ای پر از خیانت كه نداره توش صداقت
نامه ای كه مهر باطل بزنه روی خیالت
یكدفعه خراب بشه اون ارزوهای قشنگ
بمونی یكه و تنها توی اون لحظه سخت



:: بازدید از این مطلب : 1263
|
امتیاز مطلب : 128
|
تعداد امتیازدهندگان : 34
|
مجموع امتیاز : 34
تاریخ انتشار : 1 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ستایش

چه زود از من گذشتی بی بهونه
نخواستی باشی و عشقی بمونی
بودم بازیچه ای عاشق همیشه
گرفتار نگاهت خیلی ساده
نمی دونم چرا خیسی چشمام
می اره خنده رو به روی لبهات
نمی دونم چرا بغض صدایم
نمی كنه یكم دلتو اروم
تو كه عشقم برات مثل یه خواب بود
چرا كردی منو انقدر پریشون

                                                      

  رسمش نبود عزیز دل
بری و تنهام بزاری
من موندم و خیال تو
با رویا های بی كسی
دل نگرون و بی كسم
توی شبهای مهتابی
اشفته حال منتظرم
تا تو بیای از تاریكی
نگاه بارونی من
همیشه چشم به در داره
تا تو بیای ازتاریكی
بگی تو هم دوستم داری
غرق توهم شده ام
تو این دنیای كاغذی
سخت شده زندگی برام
تو باتلاق سردرگمی
     



:: بازدید از این مطلب : 1192
|
امتیاز مطلب : 112
|
تعداد امتیازدهندگان : 28
|
مجموع امتیاز : 28
تاریخ انتشار : 1 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ستایش

http://up.iranblog.com/6/1262141802.gif

همیشه دنبال یه بهونه بودم که یه حرفی بهت بزنم

اما امروز خود بهونه اومده سراغم

سالگرد تولدت مبارک عزیزم

تولد بهونه من هم مبارک

دوستت دارم






:: بازدید از این مطلب : 1086
|
امتیاز مطلب : 118
|
تعداد امتیازدهندگان : 32
|
مجموع امتیاز : 32
تاریخ انتشار : 29 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ستایش

شدم با چت اسیر و مبتلایش
شبا پیغام می دادم از برایش
به من می گفت هیجده ساله هستم
تو اسمت را بگو، من هاله هستم
بگفتم اسم من هم هست فرهاد
ز دست عاشقی صد داد و بیداد
بگفت هاله ز موهای کمندش
کمان ِابروان ، قد بلندش
بگفت چشمان من خیلی فریباست
ز صورت هم نگو البته زیباست
ندیده عاشق زارش شدم من
اسیرش گشته بیمارش شدم من
ز بس هر شب به او چت می نمودم
به او من کم کم عادت می نمودم
در او دیدم تمام آرزوهام
که باشد همسر و امید فردام
برای دیدنش بی تاب بودم
ز فکرش بی خور و بی خواب بودم
به خود گفتم که وقت آن رسیده
که بینم چهره ی آن نور دیده
به او گفتم که قصدم دیدن توست
زمان دیدن و بوییدن توست
ز رویارویی ام او طفره می رفت
هراسان بود او از دیدنم سخت
خلاصه راضی اش کردم به اجبار
گرفتم روز بعدش وقت دیدار
رسید از راه، وقت و روز موعود
زدم از خانه بیرون اندکی زود
چو دیدم چهره اش قلبم فرو ریخت
تو گویی اژدهایی بر من آویخت
به جای هاله ی ناز و فریبا
بدیدم زشت رویی بود آنجا
ندیدم من اثر از قد رعنا
کمان ِابرو و چشم فریبا
مسن تر بود او از مادر من
بشد صد خاک عالم بر سر من
ز ترس و وحشتم از هوش رفتم
از آن ماتم کده مدهوش رفتم
به خود چون آمدم، دیدم که او نیست
دگر آن هاله ی بی چشم و رو نیست
به خود لعنت فرستادم که دیگر
نیابم با چت از بهر خود همسر
بگفتم سرگذشتم را به "جاوید"
به شعر آورد او هم آنچه بشنید
که تا گیرید از آن درسی به عبرت
سرانجامی نـدارد قصه ی چت
.......



:: بازدید از این مطلب : 963
|
امتیاز مطلب : 120
|
تعداد امتیازدهندگان : 34
|
مجموع امتیاز : 34
تاریخ انتشار : 29 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ستایش

پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد

و آسیب دید. عابرانی که رد می شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند.

پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند. سپس به او گفتند:

باید ازت عکسبرداری بشه تا جائی از بدنت آسیب و شکستگی ندیده باشه.

پیرمرد غمگین شد، گفت: عجله دارم و نیازی به عکسبرداری نیست.

پرستاران از او دلیل عجله اش را پرسیدند.

"زنم در خانه سالمندان است. هر صبح آنجا می روم و صبحانه را

با او می خورم. نمی خواهم دیر شود!"

پرستاری به او گفت: خودمان به او خبر می دهیم.

پیرمرد با اندوه گفت: خیلی متأسفم. او آلزایمر دارد.

چیزی را متوجه نخواهد شد! حتی مرا هم نمی شناسد!


پرستار با حیرت گفت: وقتی که نمی داند شما چه کسی هستید،

 چرا هر روز صبح برای صرف صبحانه پیش او می روید؟

پیرمرد با صدایی گرفته ، به آرامی گفت:

              اما من که می دانم او چه کسی است...!



:: بازدید از این مطلب : 918
|
امتیاز مطلب : 109
|
تعداد امتیازدهندگان : 30
|
مجموع امتیاز : 30
تاریخ انتشار : 29 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ستایش



:: بازدید از این مطلب : 907
|
امتیاز مطلب : 127
|
تعداد امتیازدهندگان : 31
|
مجموع امتیاز : 31
تاریخ انتشار : 26 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ستایش

مدتهاست که دیگر رنگها برایم بی رنگ شده اند

 

رویا هایم خیس شده اند

سکوت صدایم را گرفته

 

دلم بی تاب شد است

مدتهاست یادی از تو نمیکنم

 

 اما می دانم هر لحظه با من و به یاد من هستی


 

دنیای بی رنگ را با تو شناختم

 

حس دوست داشتن  ,تنفر

 

وفاداری و بی فایی همه را به من نشان دادی

 

 

 خداوندا این بار از تو می خواهم

 

زندگی را به من نشان دهی

 



:: بازدید از این مطلب : 893
|
امتیاز مطلب : 477
|
تعداد امتیازدهندگان : 147
|
مجموع امتیاز : 147
تاریخ انتشار : 26 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ستایش

مردی متوجه شد که گوش همسرش سنگین شده و شنوایی اش کم شده است…
به نظرش رسید که همسرش باید سمعک بگذارد ولی نمی دانست این موضوع را چگونه با او درمیان بگذارد.
به این خاطر، نزد دکتر خانوادگی شان رفت و مشکل را با او درمیان گذاشت.
,

دکتر گفت: برای اینکه بتوانی دقیقتر به من بگویی که میزان ناشنوایی همسرت چقدر است، آزمایش ساده ای وجود دارد. این کار را انجام بده و جوابش را به من بگو…
,

« ابتدا در فاصله 4 متری او بایست و با صدای معمولی، مطلبی را به او بگو. اگر نشنید، همین کار را در فاصله 3 متری تکرار کن. بعد در 2 متری و به همین ترتیب تا بالاخره جواب بدهد. »
آن شب همسر آن مرد در آشپزخانه سرگرم تهیه شام بود و خود او در اتاق پذیرایی نشسته بود. مرد به خودش گفت: الان فاصله ما حدود 4 متر است. بگذار امتحان کنم.
,

سپس با صدای معمولی از همسرش پرسید:
« عزیزم ، شام چی داریم؟ »
,

جوابی نشنید بعد بلند شد و یک متر به جلوتر به سمت آشپزخانه رفت و همان سوال را دوباره پرسید و باز هم جوابی نشنید. بازهم جلوتر رفت و به درب آشپزخانه رسید. سوالش را تکرار کرد و بازهم جوابی نشنید. این بار جلوتر رفت و درست از پشت همسرش گفت:
« عزیزم شام چی داریم؟ »


و همسرش گفت:
« مگه کری؟! » برای چهارمین بار میگم: « خوراک مرغ » !!

:: بازدید از این مطلب : 892
|
امتیاز مطلب : 118
|
تعداد امتیازدهندگان : 32
|
مجموع امتیاز : 32
تاریخ انتشار : 26 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ستایش

هروقت دل کسی رو شکستی

روی دیوار میخی بکوب

تا ببینی چقدر دل شکستی

هروقت دلشان را به دست اوردی

میخی را از روی دیوار بکن

تا ببینی چقدر دل به دست اوردی

اما چه فایده...؟؟ که جای میخ ها بر روی دیوار می ماند



:: بازدید از این مطلب : 870
|
امتیاز مطلب : 436
|
تعداد امتیازدهندگان : 135
|
مجموع امتیاز : 135
تاریخ انتشار : 26 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ستایش

خداحافظ برو عشقم برو که وقت پروازه
برو که ديدن اشکات منو به گريه ميندازه
نگاه کن آخر راهم نگاه کن آخر جادست
نميشه بعد تو بوسيد نميشه بعد تو دل بست
منو تنها بذار اينجا تو اين روزاي بي لبخند
که بايد بي تو پرپرشه که بايد از نگات دل کند
حلالم کن اگه ميري اگه دوري اگه دورم
اگه با گريه ميخندم حلالم کن که مجبورم
نگو عادت کنم بي تو که ميدوني نميتونم
که ميدوني نفسهامو به ديدار تو مديونم
فداي عطر آغوشت برو که وقت پروازه
برو که بدرقه داره منو به گريه ميندازه
برو عشقم خداحافظ برو تو گريه حلالم کن
خداحافظ برو اما
حلالم کن حلالم كن

 

 



:: بازدید از این مطلب : 912
|
امتیاز مطلب : 101
|
تعداد امتیازدهندگان : 29
|
مجموع امتیاز : 29
تاریخ انتشار : 11 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ستایش

پنج وارونه چه معنا دارد ؟!
خواهر کوچکم از من پرسيد
من به او خنديدم
کمي آزرده و حيرت زده گفت
روي ديوار و درختان ديدم
باز هم خنديدم
گفت ديروز خودم ديدم پسر همسايه
پنج وارونه به مينو ميداد
آنقَدَر خنده برم داشت که طفلک ترسيد
بغلش کردم و بوسيدم و با خود گفتم
بعدها وقتي غم
سقف کوتاه دلت را خم کرد
بي گمان مي فهمي
- پنج وارونه چه معنا دارد

http://www.balloonacy.net/images/jpeg/YellowHeartweb.jpg

 

 



:: بازدید از این مطلب : 825
|
امتیاز مطلب : 105
|
تعداد امتیازدهندگان : 31
|
مجموع امتیاز : 31
تاریخ انتشار : 7 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ستایش

فـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــریــــــــــــاد 

   فــــــــــــــــــــریـــــــــــــادی بـــــــرای تــــــــــــــــو

  فریادی که از اعـــــماق قلـــــب خستـــه ام پا می گیرد

  و هــــــــــــــنــــــــــوز کــــــــــــــــه هـــــنـــــــــوز اســـت

  و بــــا ایـــــــــــــن کــــــــه مـــــــدت ها از رفتنــــــت گذشته

 هنــــــــوز بر حنــــــــــــــجره خســــــته ام جاری نگـــــــــــشته

 

 زیـــــــــبایــــــم

 هنوز نتوانسته ام درد عمیق

 نبــــودن و رفتـــــــنت را باور کنـــــم

 

عشــــــــــــــــــــــق من    

هنوز صـــــدای زیبای مستیت

و هنوز گم شدن در قطره قطره ی

 بـــــــــــــعد صدایت فراموشم نشده

و بــــــــــه خدای اسمان ها قســـــــــم

هـــــــنــــــوز کـــــه هــــنـــــوز اســـــــــت

عروجی که با تو بودن برایـــم اورده پایان نیافته   

 

پرنده را که ازاد کنی

روزی برمــــــــــی گردد

و مــــــــــــــن خاکـــــــی

از ایــــــــــن اتفــــــاق زمینی

زیـــــــــــــاد دور نیســــــــتــــم

روزی مـــــــــــــــی ایـــــــــــــــــم

و تـــــــــــــــو را بــــــــــا خـــــــــــــود

بـــــــــــــــه اوج رویاهـــــایم می بــــرم

مـــــی بــــــــــرم تــــــــــــا ببــــــیــــــــنی

مــــــــــخمـــــــــل رویــــــاهــــای پســــــــرک

چــــــــــــــــــــه رنــــــــــــــــــگـــــــــــــــــی دارد!!!!!!!

مـــــــــــــــــــــــــــــــــــــن می ایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم  مـــــــــــــــنــــــــــــــــــــتـظـــــــــــــــــــــــرم بــــــــــــــــــــــــاش



:: بازدید از این مطلب : 845
|
امتیاز مطلب : 107
|
تعداد امتیازدهندگان : 30
|
مجموع امتیاز : 30
تاریخ انتشار : 7 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ستایش

شاخه گلی شکسته تو دسته تو اسیرم

اگه نیایی تو پیشم یه وقت دیدی میمیرم

محتاج یک نگاتم تا جون دارم فداتم

محتاج یک نگاه و قهر بکنی میمیرم

دستو پامو گم می کنم

وقتی نگام می کنی تو

نفس نفس هول می کنم

وقتی صدام می کنی تو

تو دفتره خاطره هام

تو ذهن و تو آرزوهام

اسم تو هم شده فراموش

اسم تو هم شده فراموش

یادم دادی بسوزم... دارم می سوزم...دارم می سوزم

اشکه چشامو دیدی بگو به چی رسیدی

قسم به بی قراریت مردم از چشم انتظاریت

محتاج یک نگاتم تا جون دارم فداتم

محتاج یک نگاه و قهر بکنی میمیرم

دستو پامو گم می کنم

وقتی نگام می کنی تو

نفس نفس هول می کنم

وقتی صدام می کنی تو

تو دفتره خاطره هام

تو ذهن و تو آرزوهام

اسم تو هم شده فراموش

اسم تو هم شده فراموش

می دونی که دوست دارم

واسه اینه که دل می سوزونی تو

گفتم بهت دوست دارم

اما حالا من پشیمونم

برو به درک برو به درک برو به درک

برو به درک...

 



:: بازدید از این مطلب : 935
|
امتیاز مطلب : 100
|
تعداد امتیازدهندگان : 29
|
مجموع امتیاز : 29
تاریخ انتشار : 7 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ستایش

نه شاعرم تا بتونم واسه نگاهت غزل بگم / نه قادرم

تا بتونم واسه چشات قصه بگم

فقط اینو خوب میدونم تا زند ه ام تا جون دارم دوست

 دارم . . .

 

دوستی هدیه ای یپیچده در روبان نیست که کسی روز تولد به کسی هدیه

کند .دوستی قلب من و این دل توست که در این راه بهم هدیه کنی

 

دگر حس شقایق را نداری ، هوای قلب عاشق را

نداری و از چشمان خونسرد تو پیداست

که دیگر حس سابق را نداری . . .

 




:: بازدید از این مطلب : 539
|
امتیاز مطلب : 58
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
تاریخ انتشار : 24 مرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ستایش

 

1000بار900جمله ی عاشقانه را در 800 جای مختلف به 700 زبان و با 600 شکل پیش 500نفر طرح کردم و400 تای آن ها 300 جمله را به 200 زبان در 100 برگ ترجمه کردند90 تای آن ها را در 80 روز  روزی 70 دفعه برای خودم نوشتم60 تای آن ها را آموختم50 بار  40روز  روزی 30 دفعه تکرار کردم 20 بار  10 سوال به مدت 9 روز تکرار کردم به 8 سوال  7بار  6جواب دادم در فاصله ی5روز دارای 4بار  3جا در مدت 2 روز تو را دیدم و عاشقانه نگاهت کردم تا روزی برسد که من یک بار بگویم دوستت دارم



:: بازدید از این مطلب : 486
|
امتیاز مطلب : 58
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
تاریخ انتشار : 24 مرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ستایش

اس ام اس با موضوع خدا ، ارتباط با خدا radsms.com


 

بنام خداوندی که داشتن او جبران همه نداشته های من است

میستایمش ، چون لایق ستایش است . . .

.

.

.


پروردگارا

به من بیاموز ، دوست بدارم کسانی را که دوستم ندارند

کریه کنم برای کسانی که هیچگاه غم مرا نخوردند

لبخند بزنم به کسانی که هرگز تبسمی به صورتم ننواختند

و عشق بورزم به کسانی که عاشقم نیستند . . .

 

 


 


:: بازدید از این مطلب : 510
|
امتیاز مطلب : 47
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ انتشار : 23 مرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ستایش
 
الو سلام منزل خداست؟
 
اين منم مزاحمي که آشناست.
 
هزار دفعه اين شماره را دلم گرفته است
 
ولي هنوز پشت خط در انتظار يک صداست.
 
شما که گفته ايد پاسخ سلام واجب است
 
به ما که مي رسد، حساب بنده هايتان جداست؟


 
الو دوباره قطع و وصل تلفنم شروع شد.
 
خرابي از دل من است يا که عيب سيم هاست؟
 
چرا صدايتان نمي رسد کمي بلند ترصداي من چطور؟
 
خوب و صاف و واضح و رساست؟
 
اگر اجازه مي دهي برايت درد دل کنم،
 
شنيده ام که گريه بر تمام دردها شفاست.
 
دل مرا بخوان به سوي خود تا که سبک شوم
 
پناهگاه اين دل شکسته خانه ي شماست.
 
الو، مرا ببخش، باز هم مزاحمت شدم
 
دوباره زنگ مي زنم،
 
دوباره... تا خدا خداست
دوباره ... تا خدا خداست

 



:: بازدید از این مطلب : 578
|
امتیاز مطلب : 46
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
تاریخ انتشار : 22 مرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ستایش

 

مثل کبریت کشیدن در باد

  دیدنت دشوار است

من که به معجزه عشق ایمان دارم

      می کشم اخرین کبریتم را

هر چه شد باداباد!!!!!!!!



:: بازدید از این مطلب : 462
|
امتیاز مطلب : 59
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
تاریخ انتشار : 22 مرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ستایش

 

 

 

 

deborah.mihanblog.com

 



:: بازدید از این مطلب : 512
|
امتیاز مطلب : 39
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ انتشار : 22 مرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ستایش

 

بهت نمی گم دوسِت دارم،ولی قسم می خورم که دوسِت دارم بهت نمی گم هرچی که می خوای بهت می دم،چون همه چیزم تویی نمی خوام خوابتو ببینم، چون توخوش ترازخوابی اگه یه روزچشمات پرِاشک شد ودنبال یه شونه گشتی که گریه کنی،صِدام کن بهت قول نمی دم که ساکتت کنم ،اما منم پا به پات گریه می کنم اگر دنبال مجسمه سکوت می گشتی صِدام کن، قول می دم سکوت کنم اگه دنبال خرابه می گشتی تا نفرتتو توش خالی کنی ، صِدام کن چون قلبم تنهاست اگه یه روزخواستی بری قول نمیدم جلوتو بگیرم اما باهات میدوم اگه بیه روز خواستی بمیری قول نمی دم جلوتو بگیرم اما اینو بدون من قبل از تو میمیرم



:: بازدید از این مطلب : 491
|
امتیاز مطلب : 51
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
تاریخ انتشار : 21 مرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ستایش

 
 

دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دار
م‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌د
وستت‌دارم‌
دوستت‌د
ارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دو
ستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دو
ستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌
دوستت‌د
ارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌
دوستت‌دار
م‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌
دوستت‌دار
م‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌د
وستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌د
وستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دار
م‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌د
ارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دو
ستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دو
ستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌د
ارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌د
وستت‌دارم‌دوستت‌دار
م‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارمدوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌

 

 

برات مینویسم دوستت دارم آخه میدونی؟ آدما گاهی اوقات خیلی زود حرفاشونو از یاد می برن ولی یه نوشته به این سادگیا پاک شدنی نیست.گرچه پاره کردن یه کاغذ از شکستن یه قلبم ساده تر.ولی من مینویسم...من مینویسم دوستت دارم

 



:: بازدید از این مطلب : 525
|
امتیاز مطلب : 69
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
تاریخ انتشار : 21 مرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ستایش

 

گفتی که مرا دوست نداری گله ای نيست

 

بين من و عشق تو ولی فاصله ای نيست

 

گفتم که کمی صبر کن و گوش به من ده

 

گفتی که نه بايد بروم حوصله ای نيست

 

گفتی که کمی فکر خودم باشم و ان وقت

 

 جز عشق تو در خاطر من مشغله ای نيست

رفتی و خدا پشت و پناهت به سلامت

بگذار بسوزد دل من مسئله ای نيست

 

1190750744love-wallpaper3.jpg




:: بازدید از این مطلب : 504
|
امتیاز مطلب : 40
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
تاریخ انتشار : 21 مرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ستایش

همیشه اینگونه بوده است:

کسی را که خیلی دوست داری، زود از دست می دهی پیش از
آنکه خوب نگاهش کنی.

پیش ازآنکه تمام حرفهایت را به او بگویی ، پیش از آنکه همه لبخندهایت را به او نشان بدهی

مثل پروانه ای زیبا، بال میگیرد و دور می شود ، فکر می کردی میتوانی تا آخرین روزی که زمین

به دورخود می چرخد و خورشید از پشت کو ه ها سرک می کشد در کنارش باشی .




همیشه این گونه بوده است:


کسی که از دیدنش سیر نشده ای زود از دنیای تو میرود ، وقتی به خودت می آیی که حتی ردی

از او در خیابان نیست فکر می کردی میتوانی با او به همه باغها سر بزنی ، هنوز روزهای زیادی باید

با او به تماشای موجها می رفتی ، هنوز ساعتهای صمیمانه ای باید با او اشک می ریختی.




همیشه این گونه بوده است:

وقتی از هر روزی بیشتر به او نیاز داری ، وقتی هنوز پیراهن خوشبختی را کا ملا بر تن نکرده ای

، وقتی هنوز ترانه های عاشقی را تا آخر با او نخوانده ای ناباورانه او را در کنارت نمی بینی ،

فکر می کردی دست در دست او خنده کنان به آن سوی نرده های آسمان خواهی رفت تا صورتت را

پر از بوسه و نور کند .




همیشه این گونه بوده است:

او که میرود ، او که برای همیشه می رود آنقدر تنها می شوی که نام روزها را فراموش میکنی ،

از عقربه های ساعت میگریزی و هیچ فرشته ای به خوابت نمی آید.



راستی اگر هنوز او نرفته ؛ اگر هنوز باد همه شمعهایت را خاموش نکرده ؛ اگر هنوز می توانی

برایش یک گل بفرستی و غزلی از حافظ بخوانی پس قدر تک تک نفسهایش را بدان...



:: بازدید از این مطلب : 479
|
امتیاز مطلب : 47
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
تاریخ انتشار : 21 مرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ستایش

دخترک حاضرجواب

يک روز يک دختر کوچک در آشپزخانه نشسته بود و به مادرش که داشت آشپزى مى‌کرد نگاه مى‌کرد.

ناگهان متوجه چند تار موى سفيد در بين موهاى مادرش شد.

از مادرش پرسيد: مامان! چرا بعضى از موهاى شما سفيده؟

مادرش گفت: هر وقت تو يک کار بد مى‌کنى و باعث ناراحتى من مى‌شوي، يکى از موهايم سفيد مى‌شود.

دختر کوچولو کمى فکر کرد و گفت: حالا فهميدم چرا همه موهاى مامان بزرگ سفيد شده!



:: بازدید از این مطلب : 509
|
امتیاز مطلب : 39
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ انتشار : 17 مرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ستایش

درد و دل يک دختر ترشيده با مادرش

دختري با مادرش در رختخواب
درددل مي کرد با چشمي پر آب
گفت:مادر حالم اصلا خوب نيست
زندگي از بهر من مطلوب نيست
گو چه خاکي را بريزم بر سرم؟
روي دستت باد کردم مادرم!
سن من از بيست وشش افزون شد
دل ميان سينه غرق خون شد
هيچ کس مجنون اين ليلا نشد
شوهري از بهر من پيدا نشد
غم ميان سينه شد انباشته
بوي ترشي خانه را برداشته!
مادرش چون حرف دختش را شنفت
خنده بر لب آمدش آهسته گفت:
دخترم بخت تو هم وا مي شود
غنچه ي عشقت شکوفا مي شود
غصه ها را از وجودت دور کن
اين همه شوهر يکي را تور کن!
گفت دختر مادر محبوب من!
اي رفيق مهربان و خوب من!
گفته ام با دوستانم بارها
من بدم مي آيد از اين کارها
در خيابان يا ميان کوچه ها
سر به زير و با وقارم هر کجا
کي نگاهي مي کنم بر يک پسر
مغز يابو خورده ام يا مغز خر!؟
غير از آن روزي که گشتم همسفر
با سعيدوياسر وايضا صفر
با سه تاشان رفته بودم سينما
بگذريم از مابقي ماجرا!
يک سري هم صحبت صادق شدم
او خرم کرد آخرش عاشق شدم
يک دو ماهي يار من بود و پريد
قلب من از عشق او خيري نديد
مصطفاي حاج علي اصغر شله
يک زماني عاشق من شد،بله
بعد جعفر يار من عباس بود
البته وسواسي وحساس بود
بعد ازآن وسواسي پر ادعا
شد رفيقم خان داداش الميرا
بعد او هم عاشق ماني شدم
بعد ماني عاشق هاني شدم
بعدهاني عاشق نادر شدم
بعد نادر عاشق ناصر شدم
مادرش آمد ميان حرف او
گفت: ساکت شو دگر اي فتنه جو!
گرچه من هم در زمان دختري
روز و شب بودم به فکر شوهري
ليک جز آن که تو را باشد پدر
دل نمي دادم به هرکس اينقدر
خاک عالم بر سرت ،خيلي بدي
واقعا که پوز مادر را زدي



:: بازدید از این مطلب : 459
|
امتیاز مطلب : 57
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
تاریخ انتشار : 17 مرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ستایش

عاشق که شوم؟

در روزگاري که بر روي عاشق قيمت مي گذارند
چرا عاشق شوم؟
در روزگاري که خيلي راحت پا روي قلب مي گذارند
چرا عاشق شوم؟
در روزگاري که دل شکستن عادت بي هنران است
چرا عاشق شوم؟
در روزگاري که فرهادهاي دروغين با تيشه به کوه نمي زنند
بلکه با تيشه به ريشه مي زنند
چرا عاشق شوم؟
در روزگاري که شيرين ها لحظه به لحظه در روي يک پيمانند
چرا عاشق شوم؟
در روزگاري که عاطفه کالاي بازاري شده
چرا عاشق شوم؟
چون باور ندارم دلم را بازيچه هر کس کنم
به راستي
چرا عاشق شوم؟
عاشق که شوم؟
تو بگوووو.........



:: بازدید از این مطلب : 597
|
امتیاز مطلب : 51
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
تاریخ انتشار : 17 مرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ستایش

تو را می بينم ،تو را می شنوم ، تو را می گويم ،تو را می نويسم، تو را باور دارم و هميشه با توام به راستی شايدسودای عشقی در تو نيست . و شايد نخوای رسوای عشقم باشی .اما غريبه با دل من اشناجسمت نيست در کنارم .اما روحت هست در وجودم. روح واحساست را بارها و بارها زمزمه کردم.عشق و احساسم را بارها وبارهامرور کردم .شايد هيچ زمانی با من نباشی وبا روحم يکی نشی و  نخواهی با من باشی.

 

 

 

 

شايد تو تنهای تنها رويای شبهای مهتابی زندگيم باشی.شابد تو  برای ديگری باشی.اما خوشحالم که کسی نميتونه  فکر و يادتو از من بگيره.اي کاش منو ببينی و وجودمو باور کنی. اي کاش در شبهای ظلمات تنهاييت تک چراغ دلت من باشم.اي کاش ارامش بعد طوفان دلت من باشم.اي کاش رسوای دلم باشی و شيدای عشقم.

 

 

 

 

ای تو قصه گوی شبهای مهتابی.ای تو ايمان شبهای تنهايی با تو بودن را روحم از تو ياد گرفت. بگو بی تو بودن را از کجا ياد خواهد گرفت.

 

 

 

 

بمان تا مرده نباشم و در آغوش تو باشم.تو که بايد شب را از ميان چشمانت معنا کرد.محبت را در قلب کوچکت معنا کرد.تو که گرمای خورشيد را در بر داری .زيستن در کنار معشوق را باور داری. تو که می دونی عشقم برات تا بيکرانها جاريست.توکه می دونی طعم تلخ اخرين وداع تا دور دستها در خاطرم باقيست.

 

بيا ای تو ايمان گمگشته ام

 

ديگر گمگشته ام مباش

 

ديگر لحظه ای را بی من مباش

 

غروب برات چه سخته وقتي غريبه باشي/وقتي عزيزي داريولي پيشش نباشي



:: بازدید از این مطلب : 495
|
امتیاز مطلب : 39
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
تاریخ انتشار : 16 مرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ستایش

چه شبی بود و چه فرخنده شبی
آن شب دور که چون خواب خوش از دیده پرید
کودک قلب من این قصه ی شاد
از لبان تو شنید :

زندگی رویا نیست
زندگی زیبایی ست
می توان
بر درختی تهی از بار ، زدن پیوندی
می توان در دل این مزرعه ی خشک و تهی بذری ریخت
می توان

از میان فاصله ها را برداشت
دل من با دل تو

هر دو بیزار از این فاصله هاست



:: بازدید از این مطلب : 462
|
امتیاز مطلب : 51
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
تاریخ انتشار : 16 مرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ستایش

تو را نگاه میکنم که خفته ای کنار من

                         پس از تمام اضطراب،عذاب و انتظار من        

 

تو را نگاه میکنم که دیدنی ترین تویی

                         و از تو حرف میزنم که گفتنی ترین تویی  

 

من از تو حرف میزنم،شب عاشقانه میشود

                         تو را ادامه میدهم همان ترانه میشود 

      

کاش به شهر خوب تو،مرا همیشه راه بود

                         راه به تو رسیدنم،همین پل نگاه بود

  

مرا ببر به راه خویش که خسته ام از همه کس

                      که خواب و بیداری من هر دو شکنجه بود و بس



:: بازدید از این مطلب : 476
|
امتیاز مطلب : 55
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
تاریخ انتشار : 16 مرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ستایش

خسته ام. جا زده ام. بی كسی ام را بپذیر
باز یك كاسه غزل. كوزه لبریز جنون
و حصاری كه تو باشی و همان كلبه متروك و حصیر
چینی نازك تنهایی من را با شعر
امشب از بازترین پنجره ها قرض بگیر
كاش امشب غم طوفان زده ام سر می رفت
دل به دریا بزنم. خواب تو می شد تعبیر
صبر كن فرصت یك جام دگر ندبه بخوان
پشت بام غزل خرد مرا كن تعمیر
راستی دیر شده تیشه فرهاد كجاست؟
نكند دیر بجنبم. برسم با تاخیر؟؟

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 عكس عاشقانه sms-jok.royablog.ir

فریب
 زندگی شاید همین باشد
یک فریب ساده و کوچک
آن هم از دست عزیزی که برایت هیچ کس جز اوگرامی نیست بی گمان باید همین باشد
آه می فهمی چه می گویم؟؟؟؟؟؟

  شعر جدايي متن جدايي متن عاشقانه شعر  عاشقانه عكس عاشقانه زيبا شعر زيبا شعر عاشقانه زيبا متنهاي عاشقانه متن غم متن احساسي متن گريه اشك احساس

 

 



:: بازدید از این مطلب : 516
|
امتیاز مطلب : 55
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
تاریخ انتشار : 13 مرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ستایش

حقیقت دارد
 تو را دوست دارم
 در این باران
 می خواستم تو
 در انتهای خیابان نشسته
باشی
 من عبور کنم
 سلام کنم
لبخند تو را در باران
 می خواستم
 می خواهم
 تمام لغاتی را که می دانم برای تو
 به دریا بریزم
دوباره متولد شوم
 دنیا را ببینم
رنگ کاج را ندانم
نامم را فراموش کنم
دوباره در اینه نگاه کنم
ندانم پیراهن دارم

خانه را برای تو آماده کنم
برای تو یک چمدان بخرم
 تو معنی سفر را از من بپرسی
لغات تازه را از دریا صید کنم
لغات را شستشو دهم
 آنقدر بمیرم
 تا زنده شوم

http://ecard.darkhasti.net/albums/userpics/10005/bavar-kon-copy.jpg



:: بازدید از این مطلب : 495
|
امتیاز مطلب : 54
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
تاریخ انتشار : 13 مرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ستایش

عكس عاشقانه sms-jok.royablog.ir

آسمان را که مینگرم عطر خیالت مجالم نمیدهد...
دوباره از نو بازمیگردم به سر سطر ...
آنجا که نام زیبای تو نگاشته شده است...
آنجا که نام من آغاز میشود...
آن لحظه که عشق می روید
و من در هوایش نفس میکشم...
فانوس ستاره ها را خاموش میکنم
و چهره ی مهتاب را در پشت ابرها پنهان میکنم ...
تا دستانم در دست های گرم تو جای دارد
چشم هایم را بر روی هر آنچه دیدنیست میبندم...
تصنیف عشق را برایت زمزمه میکنم....



:: بازدید از این مطلب : 465
|
امتیاز مطلب : 104
|
تعداد امتیازدهندگان : 33
|
مجموع امتیاز : 33
تاریخ انتشار : 13 مرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ستایش

حالا که از تو دورم
بذار که حرف دلمو بیارم به زبونم
بذار بگم که اگه من اون سر دنیا باشم
اگه من شاد باشم یا که غمگین باشم
اگه خنده رو لبام موج بزنه
یا که اشک از گونه هام چکه کنه
اگه در خواب باشم یا که بیدار باشم
اگه تو جمع باشم یا که تنها باشم
من فقط لحظه هارو به یاد تو میگذرونم
اگه من شاد باشم دلیل شادیم تویی
اگه غمگین باشم دلیل این غم تویی
اگه خنده رو لبام موج بزنه دریای مواج تویی
اگه اشک از گونه هام چکه کنه ابر بهاری تویی
اگه تو خواب باشم بدون تو رو خواب میبینم
اگه بیدار باشم میخوام کنار تو باشم
اگه تو جمع باشم حرف تورو پیش میکشم
اگه تنها باشم میخوام به یاد تو باشم
اگه تمام زندگیمو من به یاد تو میگذرونم
در عوض از تو فقط یه چیز میخوام
میخوام که حس خوبتو راهی قلب من کنی
میخوام که توی شادیات یه لحظه یاد من کنی



:: بازدید از این مطلب : 468
|
امتیاز مطلب : 117
|
تعداد امتیازدهندگان : 33
|
مجموع امتیاز : 33
تاریخ انتشار : 13 مرداد 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 10 صفحه بعد